تولدت مبارک :)

سال پیش نبودم که تبریک بگم تولدتو امسال هستم و تبریک میگم امیدوارم ببینی این پستو...

تولدت مبارک کسی که خیلی میخواستمش...

19/5/1403

1 مرداد

یک مرداد شد دوباره و دقیقا یک سال از اون اتفاق گذشت... 

به احترام یک مرداد سکوت!

وقتی که...

وقتی بغض گلوتو گرفته که هیچی نمیتونی بگی 

وقتی انقدر دردات زیاده که کلمه و جمله‌ای قادر به توصیفش نیست

وقتی دیگه نمیتونی... 

الان معنی نمیتونم نمیشه و میدونمم

من

دیگه ادم قبلی نیسم

دیگه نمیخندم دیگه مثل قبل نیسم 

لبخند زدنو فراموش کردم، خودمو فراموش کردممم

دلم برای خود قبلیم تنگ شده، دلم برای همه‌چی تنگ شدهه 

از لحاظ روحی نیازم دارم به ی لبخند از تَه دل

 به گذشته‌ای که سریع گذشت 

به دریافت ی پیام از طرف اون آدم 

نیاز دارم برگردم به گذشته و در گذشته زندگی کنم 

 

دروغ!

میگم تو رویِ طرف وایسی دروغ بگی در حالی که اون میدونه حقیقت و شجاعت میخواد...

دروغ پشت دروغ تا کِی دروغ؟!

جدایی

یجا خوندم میگفت: 

همیشه موقع جدایی کسی که عاشق نیست سریع و راحت حرفشو میزنه ولی اونی عاشقه هیچی نمیگه و سکوت میکنه چون اون شکه شده، بدنش یخ کرده و دستاش میلرزه...

فریاد

ولی من هنوز باورم نشده همچی تموم شد...

دلم میخواد به اندازه‌ی دردام فریاد بزنم، جیغ بکشم، زَجه بزنم، گریه کنم 

ولی مطمئنم دیگه اینطوری حتما میمیرم

بی احساس

کاش میشد به بعضیا فهموند:

 که من بی احساس نیستم فقط ابراز احساسات کردن بلد نیسم 

من بی احساس و سرد نیستم فقط به‌خاطر اینکه به روش تو ابراز احساسات نکردم صفت سرد و خشک و چسبوندی بم 

کاش تو مدرسه ها بجا کلی ریاضی عن که هیجام ب کار نمیاد، درک کردن و یاد میدادن!

بخش عشق

میشه برگردیم به گذشته و همه‌ چیو از اول شروع کنیم ولی این دفعه بت قول میدم بخشی که عاشقت شدمو حذف کنم :)